تا ثریا...

تا ثریا...

ثریا نام یک خوشه ی ستاره ای بسیار زیبا در آسمان است؛
یک خوشه ی ستاره ای باز در صورت فلکی ثور....

خدای زنبورهای عسل!


امروز صبح سر سفره ی صبحانه که مثل همه ی روزهای عمرم، غافل بودم از نعمت هایی که از آنها بهره مند شده ام، ناگهان چشمم به این صحنه ی زیبا افتاد:




برای لحظاتی خشکم زده بود و متعجب از اینکه چرا تا به حال شکوه این بنای مجلل چشمم را نگرفته بود؟!

شش ضلعی هایی فوق العاده منظم که با دقت عجیبی کنار هم چیده شده بودند....

و ستون هایی تا به این حد شفاف که چون بلورهایی ظریف می درخشیدند...

وای از این همه زیبایی...

چطور موجودی میتونه انقدر مهندس باشه و این چنین دقیق بدون ذره ای خطا چنین منظره ی بی نظیری رو بیافرینه؟

علم هندسه ی یک زنبور عسل تا به کجاست که حتی یک مورد از این اشکال از نظر اندازه ی زاویه خطا ندارند؟

اصلا چطور این زنبور کوچک این ستون های بلوری رو می سازه؟



چرا جنس دیواره ها با جنس سقف فرق داره ؟ آیا از دو ماده متفاوت ساخته شده اند؟

ظاهرا مزه ی ستون ها با مزه ی عسل داخلشون یکسانه... اما چطور شکل و جنسشون متفاوته؟ یکی محکم و استوار و دیگری نرم و روان....

حشره حتی از تاثیر گرانش ستون های طبقه ی بالا بر ستون های طبقه پایین آگاهه چون بادقت و ظرافت خاصی مرکز شش ضلعی های هر طبقه رو بر روی محل تلاقی سه شش ضلعی طبقه پایین بنا میکنه!!! تا وزن هر ستون بالا بین سه ستون زیرین تقسیم بشه و بنا فرو نریزه....




واعجبا از این خلقت!!

خدایا!‌ تو چطور می تونی یک حشره ی کوچیک رو اینطور هدایت کنی که چنین مسلط بر هندسه و معماری باشه؟ و از طرفی هم یک داروساز ماهر!

دارویی که صدها نوع اثر شفابخشی برای اون ذکر کرده اند و فهرست بلندبالای خواصش هنوز هم ادامه داره...

معجزه ی شفابخشی که ماندگاری اون هم خود اعجاز دیگری است ...گفته می شه که عسل می تونه تا قرن ها سالم بمونه... بدون اینکه فاسد بشه....


فتبارک الله أحسن الخالقین....


من هنوز حیرانم از این هدایت دقیق تو  ای ربِّ "همه ی" موجودات!

حیران از این قدرت... از این حکمت...

از مسیری که برای زندگی همه ی موجودات قرار داده ای....


ای خدای هدایتگر مهربان!

تو که  تا این حد نسبت به موجودات بیشماری که خلق کرده ای، مسئولی و هیچ موجودی را به حال خود و بی هدف نگذاشته ای، تو که هدایت همه را ظریف و دقیق و بی نقص قرار دادی و هرکدام را جلوه ای از عظمت خود، چطور ممکن است  هدایت  "من" را نادیده گرفته باشی؟؟

من!

انسانی که تو خود گفتی، ظرفیت "اشرف مخلوقات" شدن را دارد...

قابلیت "جانشین تو" شدن را بر روی زمین...

من! بشری که عقل دارد و قدرت اندیشیدن....

بشری اما فراموشکار و ناسپاس!

بشری اما غافل...


ای خدای زنبورهای عسل!

هدایتم کن....

 


*به نام خداوند بخشنده و مهربان*

*وخدایت به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و سقفهای رفیع منزل گیر*

* و از انواع میوه های شیرین (و از حلاوت و شهد گلهای خوشبو) تغذیه کن و پروردگارت را به اطاعت بپوی،

آنگاه از درون آن، شربت شیرینی به رنگ های مختلف بیرون آید که در آن شفای مردمان است.

در این کار نیز آیتی (از قدرت خدا) برای متفکران پیداست*

سوره مبارکه نحل- آیات 68 و 69.