تا ثریا...

تا ثریا...

ثریا نام یک خوشه ی ستاره ای بسیار زیبا در آسمان است؛
یک خوشه ی ستاره ای باز در صورت فلکی ثور....

خدای زنبورهای عسل!

يكشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۲۰ ق.ظ

امروز صبح سر سفره ی صبحانه که مثل همه ی روزهای عمرم، غافل بودم از نعمت هایی که از آنها بهره مند شده ام، ناگهان چشمم به این صحنه ی زیبا افتاد:




برای لحظاتی خشکم زده بود و متعجب از اینکه چرا تا به حال شکوه این بنای مجلل چشمم را نگرفته بود؟!

شش ضلعی هایی فوق العاده منظم که با دقت عجیبی کنار هم چیده شده بودند....

و ستون هایی تا به این حد شفاف که چون بلورهایی ظریف می درخشیدند...

وای از این همه زیبایی...

چطور موجودی میتونه انقدر مهندس باشه و این چنین دقیق بدون ذره ای خطا چنین منظره ی بی نظیری رو خلق کنه؟

علم هندسه ی یک زنبور عسل تا به کجاست که حتی یک مورد از این اشکال از نظر اندازه ی زاویه خطا ندارند؟

اصلا چطور این زنبور کوچک این ستون های بلوری رو می سازه؟


امتیاز تصویر : خدای زنبورهای عسل


چرا جنس دیواره ها با جنس سقف فرق داره ؟ آیا از دو ماده متفاوت ساخته شده اند؟

ظاهرا مزه ی ستون های موم با مزه ی عسل داخلشون یکسانه... اما چطور شکل و جنسشون متفاوته؟ یکی محکم و استوار و دیگری نرم و روان....

حشره حتی از تاثیر گرانش ستون های طبقه ی بالا بر ستون های طبقه پایین آگاهه چون بادقت و ظرافت خاصی مرکز شش ضلعی های هر طبقه رو  بر روی محل تلاقی سه شش ضلعی طبقه پایین بنا میکنه!!! تا وزن هر ستون بالایی بین سه ستون زیرین تقسیم بشه و بنا فرو نریزه....




واعجبا از این خلقت!!

خدایا! تو چطور می تونی یک حشره ی کوچیک رو اینطور هدایت کنی که چنین مسلط بر هندسه و معماری باشه؟ و از طرفی هم یک داروساز ماهر!

دارویی که صدها نوع اثر شفابخشی برای اون ذکر کرده اند و فهرست بلندبالای خواصش هنوز هم ادامه داره...

معجزه ی شفابخشی که ماندگاری اون هم خود اعجاز دیگری است... گفته می شه که عسل می تونه تا قرن ها سالم بمونه ، بدون اینکه فاسد بشه! 

فتبارک الله أحسن الخالقین....


من هنوز حیرانم از این هدایت دقیق تو ای ربِّ "همه ی" موجودات!

حیران از این قدرت... از این حکمت...

از مسیری که برای زندگی همه ی موجودات قرار داده ای....


ای خدای هدایتگر مهربان!

تو که  تا این حد  نسبت به موجودات بیشماری که خلق کرده ای ، مسئولی و هیچ موجودی را به حال خود و بی هدف نگذاشته ای ،

تو که هدایت همه را ظریف و دقیق و بی نقص قرار دادی و هرکدام را جلوه ای از عظمت خود،

چطور ممکن است  هدایت "من" را نادیده گرفته باشی؟؟

من!

انسانی که تو خود گفتی، ظرفیت "اشرف مخلوقات" شدن را دارد...

قابلیت "جانشین تو" شدن را بر روی زمین...

من! بشری که عقل دارد و قدرت اندیشیدن....

بشری اما فراموشکار و ناسپاس!

بشری اما غافل...


خدای زنبورهای عسل !

تو خود هدایتم کن....

 


*به نام خداوند بخشنده و مهربان*

*وخدایت به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و سقفهای رفیع منزل گیر*

* و از انواع میوه های شیرین (و از حلاوت و شهد گلهای خوشبو) تغذیه کن و پروردگارت را به اطاعت بپوی،

آنگاه از درون آن، شربت شیرینی به رنگ های مختلف بیرون آید که در آن شفای مردمان است.

در این کار نیز آیتی (از قدرت خدا) برای متفکران پیداست*

سوره مبارکه نحل- آیات 68 و 69.


نظرات  (۹)

سلام.
بسیار لذت بردم.
زیبا توصیف کرده بودید و دلنشین.
عکس هم موضوع را به خوبی نشان داده.
با تشکر
در پناه حق

پاسخ:

سلام خوش اومدید...

ممنون از حضورتون.

(گل)

یا علی.

سلام حوریه جان، امیدوارم خداوند به همه ما دید و بینش خدایی بده تا چشمهامون رو روی عجایب خلقت نبندیم!
راستی یادم باشه دفعه بعد که یه زنبور دیدم بهش بگم چطوری مهندس؟! D:

پاسخ:
سلام؛ خوش اومدی...

إن شاءالله ....البته بهتره بگیم : " امیدوارم همه مون از دید و بینش خدایی که در وجودمون هست استفاده کنیم " چون من فکر می کنم همه مون این دید رو داریم....

متاسفانه زندگیهای شهری چشم ما رو به روی خیلی از حقایق طبیعت زیبای خداوند بسته... چشم که باز می کنیم ساختمان های بلند می بینیم و خیابون های پر از ماشین و آسمان خاکستری!

***
مهندس پرجنب و جوشی که اصلا وقت نداره!
سلام هوریه جان
بسیار زیبا بود.


پاسخ:

سلام

خوش اومدی :)

ممنون.

۰۷ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۲۰ محمد محسن دانش نیا

سلام

 

خیلی دوست داشتنی و زیبا توصیف کرده بودین ،

واقعا لذت بردم

 

 

تازه خونرو جارو کشیده بودم که یهو جلوی چشمام از دل موکت زد بیرون !!! یه کپه خاک جلو چشم درست کرده بود و با قدرت دستاشو گرفته بود بالا !!!  اسمشو گذاشتم مهندس !!!

خداوند قدرت و علم و ابزار رو برای مهندس قرار داد و هدایتش کرد تا اعمالی رو که ما انسان ها به واسطه ی ابزار های گاها بسیار بزرگ ، به سختی انجامش میدیم یا با سر و صدای زیاد انجامش میدیم در نهایت سکوت و دقت و ظرافت انجامش بده تا شاید چشم هایی رو خیره کنن و به سمت انتخاب هدایت بی همتای الله "رب العالمین " سوق بدن 

خلاصه مهندس نه مثل دلر برای سوراخ کردن زمین یا دیوار سر و صدای زیادی تولید می کرد نه مثل ارابه های چند تونی بود که ما انسان ها به وسیله اونها زمین رو حفر می کنیم 

 

پس پاک و منزه است پروردگار مهربان و حکیم از آنچه در تصور محدود ما می گنحد

و چه دعای زیبایی که ای پروردگار دقت ها و ظرافت ها و ای پروردگار هادی زنبورهای عسل هدایتمان کن ،

 

 

 کسی را می شناسم که آیات الهی را ، همین زنبور های عسل را ستون ایاک نعبدش و خیمه ی ایاک نستعینش قرار می داد ، اهدنا الصراط المستقیمش دیگر بی محتوا نبود چرا که هدایت را خوب "چشم" شده بود در مخلوقات ، مهربانی و لطافت و دقت و علم را ...

نماز که می خواند ، دقت های روزانه اش بودند که اشک می شدند در حضور پروردگار ، که ای زیبای مطلق هدایتم کن ،حس نیازی که از زنبورهاوو درخت هاوو و این ها و ان ها پرداخته شده بود ، او هم می خواست کمال آن چیزی باشد که ربش دوست داشت ، و این بود که دیگر نمی توانست عادی حمد بخواند ، با توجه مثال زدنی می گفت اهدنا الصراط المستقیم ، یاد زنبور های عسل رهایش نمی کرد ، می دانست یاری تنها منحصر به خداست ، خوب چشم شده بود شاید ،شکر زیادی باید می کرد ، با نگرانی آیات بعد را می خواند چرا که خیل انبوه انسان هایی را می دید که ...

 

 

پاسخ:

سلام علیکم

مثل همیشه زیبا و تاثیر گذار بود...

...

....

....

جز سکوت جوابی ندارم...


(گل)



سلام هوریه جان

مبارکه این دفترچه ی زیبای مجازی و محتوای زیباترش...


اول که شروع کردی منتظر یه متن کلیشه تکراری بودم اما ادامه رو که خوندم واقعا هم شگفت زده شدم و هم یاد گرفتم و هم لذت بردم...

کاش نگاه کردن رو هم یاد بگیرم... 


خدا قوت....

(گل)


پاسخ:
سلام ممنونم طیبه.... خوش اومدی :)

خب خداروشکر که تکراری و کلیشه ای نبود...

البته همه مون خیلی چیزها هست که باید یاد بگیریم... خدا توفیق بده بهمون،إن شاءالله.

(گل بزرگ)

خیییییییییییییییییییییلی خوبه...اینطوری هم خودتی هم "فقط نجومی " نیست.


میدونی من عاشق این نگاه تو به مخلوقات خدا هستم...به نظرم تو از خیلی هایی که میشناسم بیشتر و دقیقتر به اطرافت نگاه میکنی و خلقت خدا رومیبینی.


منم دارم سعی میکنم این کار رو یاد بگیرم.

پاسخ:

من از اولشم قصد نداشتم اینجا فقط نجومی باشه :)

سپاس مسافر!

و شکر خدا را که هرچه هست از جانب اوست....دقت داشتن کار سختی نیست فقط تمرین می خواد:)

إن شاءالله که همیشه در راه های درست استفاده کنیم.... 

(گل)


تا بحال من شاید فقط دو سه خط این تفکرات رو پیش رفته بودم...تو خیلی جزییات بیشتری ازاین خلقت رو دیدی...مثل جنس دیواره ها،طریقه ی قرارگیری شش ظلعی ها...

خیلی خوب بود این کار،قبلا در برابر خلقت آسمون و عظمت خالق آسمون احساس حیرت و کوچکی وخرد بودن میکردم...

اما الان کدوم از خلقت های خدا دقیق میشم این حس رو پیدا میکنم...

وجودم حتی تحمل دیدن این همه عظمت رو هم نداره، مبهوت میمونم.


خیلی خوب بود آیه رو گذاشته بودی.

این ستون ها دقیقا به اندازه بدن یه زنبور عسله،چرا بزرگ تر نیست؟اگه بزرگترهم بود شکل بطری مانندی که عسل توش جکع بشه رو نداشت،هیچ فضایی خالی و بدون استفاده نیست،شش ظلعی هم حتما مزیت هایی به بقیه اشکال هندسی داره که شش ظلعی اند ستنها...مثلا اگه دایره بود چینش مرتب ستونها درست نمیشه و پرتی بین ستونها زیاد میشه،اگه هم مربع بود پرتی داخلش،فضای زاید داخلی زیاد میشد.

اگه مثلث بود بدن زنبور داخل نمیرفت.



میگم داروین حشرات رو توی نظریه تکوینش فراموش کرده؟مثلا چطوریه که کندوی عسل هزاران ساله همینه شکلش؟چرا پیشرفت نکرده مثه میمون؟میمون آدم شد زنبور همونی که هست موند!هر جای این نظریه رو آدم دست میذاره به راحتی توش تناقض پیدا میکنه ها:))))

پاسخ:

به نکته خوبی اشاره کردی... زمین هم با همه ی ناچیزیش در پهنه ی گیتی خودش دریایی از شگفتی هاست.... واقعا آدم در برابر این همه شگفتی جز حیرت چیزی نداره...

چه نکته ی خوبی گفتی درباره ی علت شش ضلعی انتخاب کردن کندو .... شکل شش ضلعی هم واسه خودش عالمی داره ها....


داروین!!! یعنی من هنوز اندرکف این موجودم! (یه بارم بیا داروین رو بررسی کنیم (: )

خب با این نظریه ی ... اش عملا کل حیثیت و عزت انسان رو زیر سوال برده... حالا مقایسه اش کن با  "هبوط" که در قرآن اومده! هبوط انسان از بهشت کجا و جهش یافتن میمون کجا؟

سلام...
تصویر و نوشته هم دو زیبا...ممنون...

فقط میتونم بگم:
فتبارک الله احسن الخالقین....

موفق باشید...

پاسخ:

سلام

ممنون.

سلام.

چقد عکسای خوبی گرفته بودی!!!

و چقدتر! خوب تفکر نموده بودی ((:

واقعا به تفکر واداشتیمان! 

پاسخ:

سلام....

خوبی عکسها  از خودشونه...

و خوبی تفکر هم باز از ذات خود مسئله است... :)

بنابراین ما فقط اینجا یه دکمه رو فشار دادیم و چند تا کلید کیبورد رو! :))

ممنون از اظهار نظرت (گل)

البته تفکر شما هم از برف و نظم موجود در طبیعت بسی زیبا و تأمل برانگیز بود...

سپاس :)


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی